سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برگی از دل

 تا به حال شده که بدونید حرفی ناحقه ولی سکوت کنید تا به حال شده دلتون بشکنه ولی دم نزنید تا به حال شده حالتون اونقدر بد باشه ولی در جوابه حالت چطوره  بگید خوب . دیروز داداشم با معصومه رفتن مشهد ایشاالله خدا قسمت همه بکنه من که احساس می کنم اونجا می تونه جای خوبی واسه شروع یه عهد باشه عهدی که ضامنش امام رضاس نه امضا و نه شاهد عهدی که با امضا قرداد بشه می شه شکست می شه زد زیرش می شه از کنارش گذشت ولی عهدی که  ضامنش دله نمی شه که از یاد بره نمی شه که بشکنه به جای مهریه های سنگین ای کاش یادمون باشه مهر دلمون خیلی با ارزش تر از این سکه هاست ای کاش بهای مهریه زندگیمون از جنس دل باشه ای کاش پای عهدمون به جای امضا دلمون گرو بذاریم  ای کاش دلامونو بهم گره بزنیم به جای اینکه پای برگه های طلاق مهر رو امضا بزنیم  دیروز باز پسر خالم با زنش دعوا و قهرو بدو بیرا وبچه ای که باز آواره خونه مردم شد نمی دونید چقدر دلم گرفته چرا همیشه تاوان اشتباه بزرگترارو باید بچه ها بدن گریه کنن ولی نتونن بگن بسه دیگه چرا بچه دو ساله زیر غرور و ندانم کاری بزرگا از غصه گریه کنه ولی گرشو بزارن پای گرسنگی یا تشنگیش انگار نه انگار داره فریاد می زنه انگار نه انگار داره می بینه چرا وقتی پای ازدواج می رسه همش فکر امروزه همش فکر لباس عروسی و مهمونی و خوش گذرانیه یعنی زندگی خلاصه می شه تو اینا ای کاش یکم فکر کنیم قبل از اینکه سرنوشت آدمای دیگرو به سرنوشت خودمون گره بزنیم یادمون باشه امروز با تمام سختی یا خوشی هاش می گذره و فردا می رسه با تمام راز هایی که با خودش همراه داره و هیچکس تا زمان رسیدن به اون چیزی از اون نمی دونه مثل زندگی هر یک از ما آدمای روی کره زمین می خوام بگم محمد مهدی تو تنها نیستی تنها پدر مادر تو نیست که تورو با بچگی های خودشون آواره خونه مردم می کنن گریه نکن

ای آشنا اگه دلت غمگینه باز

اگه مامان یا که بابات

رها گذاشتن تو رو باز

یه روز خونه عمه و یه روز خونه ی خاله جون

بدون خدا دوست داره

برای خوابیدن تو شعر لالایی می خونه

 فقط همین  .


ارسال شده در توسط زهرا